یکی از زیر شاخه های شیعه اسماعیلیه میباشد.:
اسماعیلیان گروهی از شیعیان هستند که امامت را به اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق ختم میکنند و او را امام هفتم میدانند. ((اسماعیل بن جعفر (۷۲۱-۷۵۵ میلادی/۱۰۳-۱۳۸ هجری قمری) بزرگترین پسرامام جعفر صادق و هفتمین امام در مذهب شیعه اسماعیلی است. شیعیان دوازدهامامی براین باورند که اسماعیل، در زمان زندگی جعفر بن محمد مُرده و دفن شدهاست؛ ولی شیعیان اسماعیلی براین باورند که اسماعیل در خفا زیسته بود.)) اینان همزمان با روزگار سامانیان سربرآوردند و سدهها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند. امروزه از شمارشان کاسته شدهاست. در ایران بسیار کمیابند و در برخی کشورها مانند هندوستان و تانزانیا و کنیا پراکندهاند
چنانکه هانری کربن میگوید اسماعیلیان نزاری پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولان و نابودی کتب موجود در آن منابع خود را از دست دادند.((
قلعه الموت یکی از قلعههای منحصر به فرد تاریخی در ایران است.
قلعه الموت در شمال شرقی روستای گازرخان(قصر خان) و بر فراز صخره ای به ارتفاع ۲۱۶۳ متر از سطح دریا که بلندی صخره از زمینهای پیرامون خود 200 متر و گسترده دژ 20000 متر مربع میباشد قرار دارد. این کوه از نرمه گردن (میان نرمهلات و گرمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است. صخرههای پیرامون قلعه که رنگ سرخ و خاکستری دارند، در جهت شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شدهاند. پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی است که کوه هودکان با فاصلهای نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. . این قلعه یکی از جاذبههای گردشگری استان قزوین محسوب میشود))((
حمدالله مستوفی دربارهٔ این قلعه گفته است که این بنا به دست «داعی الحق حسن بن زید الباقر» بنا شده است.
حسن صباح در سال ۴۸۶ هجری قمری این قلعه را تصرف کرد که اکنون به نام قلعهٔ حسن صباح نیز نامیده میشود)) اما اسماعیلیان مستعلوی که در دوره فاطمیان در مصر مستقر بودند و اکنون بیشتر در هند هستند، منابع دست اول خود را حفظ کردهاند، هرچند تمایلی به انتشار آن ندارند.
امام کنونی اسماعیلیان نزاری که در منطقه الموت تمرکز جغرافیایی داشتند، کریم آقاخان نام دارد که زاده ژنو است و اکنون در پاریس اقامت دارد و فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد است.
همعصران نخست و مخالفان اسماعیلیان آنها را ملاحده، پس از اواسط سده ۳ (قمری)، قرامطه نیز خطاب میکردند، ولی آنان جنبش خود را «دعوت» یا «دعوت هادیه» مینامیدند و در دورهٔ فاطمیان حتی از بهکار بردن عنوان اسماعیلیه دوری میکردند
عربها نیز به اسماعیلیان باطنیان می گفتند. زیرا ایشان متون قرآن را تاویل باطنی می کردند. این تاویل به عهدهٔ فردی بود که در اسماعیلیه به او معلم می گفتند آنها ظاهر معنی قرآن را قبول نداشتند بلکه برای قرآن بطن قائل بودند و معانی را به صورت مجازی می گرفتند
جریان اسماعیلیه از مصر و دربار خلفای فاطمی مصر برخاست. اسماعیلیان سالها اندیشه اسماعیلی و خلیفههای فاطمی را تبلیغ میکردند. مرکز این تبلیغات در ایران بیشتر ری، فرارود و خراسان بود. در سده ۴ کار مبلغان اسماعیلی بالا گرفت و بسیاری از بزرگان سامانی بدیشان پیوستند که بزرگترینشان امیر نصر سامانی بود. گرایش امیر نصر به اسماعیلیه واکنش غلامان ترک متعصب -که گارد نگهبانان امیر را در بر میگرفتند و روحانیان سنی را برانگیخت تا به اندیشهٔ براندازی وی بیافتند. گرچه توطئهٔ براندازی آشکار و رهبر ترکان دسیسهپرداز سرش را بر باد داد، ولی امیر نصر به ناچار کناره گیری کرد و فرزندش نوح را به جای خویش بر تخت نشاند. فشار فقیهان سنی و ترکان که اکنون بسیار نیرو گرفته بودند جنبش اسماعیلیان را تارومار ساخت و رهبران این جنبش در فرارود شکنجه و کشته شدند. از این پس جنبش حالت پنهانی به خود گرفت.
با واژگونی سامانیان و رویکارآمدن ترکان وضع اسماعیلیان از آنچه بود بدتر شد. در کنار دیگر دگراندیشان اسماعیلیان نیز مورد آزار و کشتار سلطان محمود غزنوی که ملحد بی مغز سختگیری بود قرار گرفتند. محمود در این کشتار با دستگاه خلیفه گری بغداد همدست بود.
بزرگترین کسی که در زمان غزنویان قربانی کشتار اسماعیلیه شد حسنک وزیر بود که به دار آویخته شد.
در زمان سلجوقیان حسن صباح در ایران رهبری اسماعیلیان را به دست گرفت. مرکز تبلیغ و مقاومت خویش را به کوهها و دژهای کوهستانی رساند و خودش در دژ افسانهای الموت آشیان گرفت. پس از استوار شدن از مصر برید و جداگانه و مستقل به دعوت پرداخت. این روزگار دوران اوج اسماعیلیان بود. حسن صباح برای پیشبرد آرمانهای اسماعیلی دست به یک رشته ترورها زد که مهمترینش ترور خواجه نظامالملک است.
پس از مرگ حسن صباح جانشینانش راه نبرد با خاندانهای ترک چیره بر ایران را پی گرفتند. تا اینکه با تازش مغولها به ایران به ناچار با سلطان جلالالدین خوارزمشاه در یک سنگر جا گرفتند و با مغولان به ستیز پرداختند. ولی سر انجام خورشاه واپسین رهبر اسماعیلیان الموت در سال ۶۵۱ در برابر هلاکوخان گردن فروآورد و چندی پس از آن به دست مغولها کشتهشد. مغولان دژها را یکی پس از دیگر گشودند و کشتار بزرگی از اسماعیلیان کردند. از این پس اسماعیلیان مقاومت را در دژهای خویش در شام و لبنان پیگرفتند
سلام و خدا قوت خدمت شما دوست عزیز! وقتی افرادی مثل شما ر و میبینم خیلی خوشحال میشم ! خدا خیرت بده ! اخه تو زندگی امروزه اکثر جوونا دارن راه اشتباه رو میرن که تقصیر خودشون هم نیست ! اونا هیچی نمیدونن و وظیفه ی من و شماست که از هر راهی که می تونیم یه جوری متوجه اوضاع کنیم ...! به هر حال خوشحال میشم اگه با هم بیشتر اشنا بشیم ! شاید اگه خدا خواست با هم دوست شدیم....!:x
به وبلاگم سر بزن...انتقاد کن ...پیشنهاد کن...!خوشحال میشم!
البته تازه راه افتاده !
به هر حال من منتظر پاسخ شما هستم...شاید اگه با هم کار کنیم کار زودتر پیش بره ! فعلا یا علی ! التماس دعا...!