آیین شیعه.......آفاق نور

آنچه انسان را از پوچی نجات میدهد دین و مذهب است و آنچه انسان را به مقامات معنوی بالا می رساند شیعه است

آیین شیعه.......آفاق نور

آنچه انسان را از پوچی نجات میدهد دین و مذهب است و آنچه انسان را به مقامات معنوی بالا می رساند شیعه است

اختلاف شیعه و سنی (2)




نماز

نماز از اصول مورد اشتراک تمام ادیان و مذاهب است و مسلمانان نیز همگی بر وجوب آن اتفاق نظر داشته و انکار آن را موجب خروج از دین می دانند. با وجود این، مسلمانان راجع به جزئیات این اصل مورد اتفاق، در مواردی اختلاف نظر دارند که به برخی از آنها اشاره می شود.

1. اذان

از جمله مستحبات مؤکد در دین مبین اسلام،‌ اذان و اقامه برای نماز است. مسلمانان اعم از شیعه و سنی در این خصوص، اتفاق نظر دارند و آنچه که موجب اختلاف نظر شده است، فصول و اجزاء اذان و اقامه است؛ بدین معنا که آیا گفتن ذکر «حی علی خیر العمل» در اذان و اقامه مشروع است یا نه؟

 سید مرتضی علم الهدی در کتاب الانتصار بر این باور است که گفتن ذکر«حی علی خیر العمل» در  اذان و اقامه از جمله اختصاصات شیعه امامیه است و دلیل وجوب آن را نیز اجماع علمای شیعه می داند. وی هم چنین بر این باور است که بنابر اظهارات علمای عامه،‌ این ذکر در مقاطعی از عصر پیامبر اکرم(ص) گفته می شد؛ ولی پس از آن، نسخ و رفع شد. سید در مقابل این ادعا مطالبه دلیل کرده است.]


2. علامه حلی(ره) از اندیشمندان قرن هشتم هجری بر این باور است که علمای شیعه به دلیل روایات متواتر بر استحباب گفتن ذکر مورد نظر در اذان و اقامه اتفاق نظر دارند.

3. صاحب جواهر(ره) پس از نقل کلام اندیشمندان شیعی راجع به ذکر «حی علی خیر العمل»،‌ چنین می نویسد که بر اساس شهرت فتوایی، اذان هیجده فصل دارد که «حی علی خیر  العمل» نیز جزء آن است و از این نظر اذان و اقامه با یکدیگر تفاوتی ندارند.]

امامیه برای اثبات مدعای خود به سیره اصحاب پیامبر اکرم(ص) و نیز روایات رسیده از امامان خود استناد می کنند:

الف. نصوص رسیده از اصحاب پیامبر اکرم(ص)

در منابع اهل سنت و نیز شیعه از بزرگانی همچون بلال حبشی، عبدالله بن عمر و سهل بن حنیف روایاتی نقل شده که دلالت بر این معنا دارد که آنان در اذان خود،‌ این لفظ را بیان می کرده اند:

1. عمار و عمر دو پسر حفص از پدران خود نقل کرده اند که بلال حبشی هنگامی که  اذان صبح را می گفت، جمله «حی علی خیر العمل» را نیز بیان می کرد.]

2. نافع نقل می کند که عبدالله بن عمر برخی از اوقات هنگامی که «حی علی الفلاح» را می گفت،

پس از آن جمله «حی علی خیر العمل» را بیان می کرد.]

ب. روایات رسیده از ائمه اطهار علیهم السلام

روایات فراوانی از ائمه اطهار علیهم السلام در این باره رسیده است که برخی از آنها عبارتند از :

1. امام علی علیه السلام خطاب به ابن نباح که در اذان خود،‌ حی علی خیر العمل را می گفت،‌ فرمودند: «مرحبا بالقائلین عدلا و بالصلاة مرحبا و اهلا»]

2. ابوبکر حضرمی و کلیب اسدی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که در اذان خود جمله  «حی علی خیر العمل» را بیان می کرد.]

امّا اهل سنت بر این باور هستند که گفتن ذکر «حی علی خیر العمل» در اذان و اقامه جایز نیست.

ادله اهل سنت بر مدعای خود را می توان اینگونه بیان کرد:

اولا مصادر حدیثی معتبر بر آن تأکید ندارند و سنن و بیهقی و مانند آن از منابع دست دوم هستند؛

ثانیا راویان احادیث مورد ادعای شیعه از ضعفا هستند، از این رو روایات آنها نیز از اعتبار ساقط است؛

ثالثا آنچه نزد ما معتبر است عمل و گفتار خود پیامبر اکرم(ص) است و عمل برخی صحابه ملاک و حجت برای عمل نیست.]

نقد و بررسی

برخی محققان در پاسخ به این ادله چنین گفته اند:

1. نسبت به دلیل اول می توان گفت که عدم ذکر روایات مورد نظر در صحیحین دلیل بر عدم صحت آنها نیست،‌ زیرا خیلی از احادیث مورد قبول شما در صحیحین نیست؛

2. نسبت به دلیل دوم می توان گفت که اولا دلیل ضعف راویان از نظر شما، مذهب آنهاست و چنین امری،‌ مورد قبول عقلاء نیست؛

ثانیا بر فرض ضعف راویان،‌ باز هم کثرت روایات اجازه ترک آنها را نمی دهد.

3. نسبت به دلیل سوم می توان گفت که اگر چه شیعیان توجه چندانی به عمل صحابه ندارند؛ اما اهل سنت عنایت ویژه ای به عمل صحابه داده و آن را حجت می دانند.]

2. تفریق یا جمع بین دو نماز

 آیا می توان بین دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء فاصله  انداخت؟‌ راجع به این سؤال شیعیان و اهل سنت هر کدام دیدگاهی متفاوت دارند.

شیعه معتقد است که انجام هر نماز در وقت خود از فضیلتی ویژه برخوردار است از این رو تفریق دو نماز به حکم اولی، افضل است، اما به جهت عسر و حرج و دشواری در تفریق خصوصا در نماز جماعت، ائمه معصومین حکم به جواز جمع بین دو نماز کرده اند. این حکم با توجه به اینکه مجموعه شریعت با توجه به توانایی مردم در نظر گرفته شده و راحتی و آسانی را نیز مورد توجه قرار داده است، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. بنابراین اگر چه استحباب تفریق میان دو نماز امری مورد انکار شیعه نیست، اما جمع میان آن دو نیز مورد تأکید و قبول آنهاست. در این باره می توان به روایت عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام اشاره کرد که فرمودند پیامبر اکرم(ص) در هنگام سفر به دلیل عجله، بین دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء جمع کردند. آن گاه امام صادق علیه السلام فرمودند: تفریق میان آن دو افضل است.[

افزون بر آن، در منابع اهل سنت روایاتی وجود دارد که نشان از جمع کردن میان دو نماز در حالت بدون عذر نیز می باشد.]

امّا مراجعه به متون فقهی اهل سنت روشن می سازد که ایشان نظریه واحدی را ارائه نکرده اند؛ چرا که سرخسی از فقهای حنفی مذهب در کتاب عظیم خود به نام المبسوط، جمع میان دو نماز را جز در دو مکان عرفه و مزدلفه جایز نمی داند. همو شافعی را کسی می داند که جمع میان آنها را در حالت سفر و باران جایز می داند[ و مالک را نیز کسی می داند که افزون بر آن، در حالت بیماری نیز جمع میان دو نماز را جایز دانسته است،‌ حال آنکه به نقل او احمد حنبل جمع میان دو نماز را


در حالت غیر سفر نیز جایز دانسته است.

با توجه به آنچه که گذشت می توان مدعی شد که اغلب فقهای اهل سنت، جمع میان دو نماز را جز در حالت های خاص جایز نمی دانند.

ادله اهل سنت بر این مدعا را می توان اینگونه تبیین کرد:

اولاً آیه کریمه «حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى» دلالت بر این دارد که نماز را باید در وقت مخصوص به خود خواند؛]

ثانیاً آیه کریمه «ان الصلاة کانت على المؤمنین کتابا موقوتا» اشاره به این معنا دارد که نماز باید در وقت خود خوانده شود؛

ثالثاً از ابن عباس نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«هر کس بدون عذر بیان دو نماز جمع کند،‌ بابی از ابواب گناهان بزرگ را به روی خود باز کرده است.»]


رابعا بیهقی نقل کرده است عمر به ابوموسی اشعری نوشته است که جمع میان دو نماز از گناهان بزرگ است مگر در صورت عذر»

نقد و بررسی

قبل از پاسخ به این دلایل باید توجه داشت که وجود این همه اختلاف در میان مسلمانان و حتی اهل سنت ریشه در اختلاف عمیق در اصل امامت و توحید تشریعی دارد و اگر در آن اصل،‌ وفاق حاصل می شد، این اختلافات بروز پیدا نمی کرد. با وجود این در پاسخ به دو دلیل اول باید گفت که این دو آیه تنها اهمیت به نماز و توجه ویژه به وقت نماز را مورد تأکید قرار داده است،‌ و این مطلب منافاتی با رخصت و جواز در جمع میان دو نماز ندارد،‌ چنانکه جمع میان دو نماز در سیره

رسول گرامی اسلام نیز به چشم می خورد؛

اما روایات نقل شده از سوی اهل سنت،‌ در صورت پذیرش آنها، می توان در پاسخ آنها گفت که این احادیث با احادیث فراوان نقل شده از سوی پیامبر اکرم(ص) که در منابع اهل سنت منافات دارد،‌ چرا که ابن عباس نقل کرده است پیامبر اکرم(ص) بدون عذر و باران نیز میان دو نماز جمع


کرده است.


همچنین همو نقل کرده است که همراه با پیامبر اکرم(ص) میان دو نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء جمع کرده است.

این روایات چنان محکم هستند که مفسر بزرگ اهل سنت یعنی آلوسی اذعان کرده است که جواز

جمع بین صلاتین مطلبی است که روایات صحیحه آن را تأئید می کند.]

3. جزئیت بسمله و حکم آن در نماز

از جمله اختلافات مطرح میان شیعه و سنی،‌ اختلاف راجع به این مسئله است که آیا بسمله  جزء هر سوره است که در این صورت خواندن آن در نماز به همراه سوره،‌ واجب است و یا اینکه جزء سوره نیست که در این صورت خواندن آن در نماز  همراه با سوره لازم نخواهد بود.

ائمه  شیعه و به پیروی از آنها علمای شیعه همه متفق هستند که  به غیر از سوره توبه، بسمله جزء سوره بوده و در نتیجه خواندن آن با  سوره در نماز واجب است و چنانکه در نماز همراه با سوره  خوانده نشود‌، آن نماز محکوم. به بطلان خواهد بود.]

در این باره می توان افزون بر استناد به سیره مسلمانان[و نیز مراجعه به مصحف های صحابه و تابعین، به روایات فراوانی که از طریق شیعه و سنی رسیده است،‌ تمسک کرد:

الف. معاویه بن عمار می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم:‌ هنگامی که آماده نماز شدم،‌ هنگام قرائت سوره حمد،‌ بسم الله الرحمن الرحیم را نیز بگویم؟ فرمود: بله. سوال کردم:‌ هنگامی که سوره را خواندم،‌ بسمله را همراه با سوره نیز بخوانم؟ فرمود:‌ بله.]


ب. ابن قدامه در کتاب خود از ام سلمه روایت نقل کرده است که رسول خدا(ص) در نماز خود بسم الله الرحمن الرحیم را ابراز کرد.


 این در حالی است که پیشوایان و فقهای اهل سنت در این باره اتفاق نظر ندارند،‌ شافعی صراحتا قول به جزئیت بسمله برای سوره حمدرا صحیح دانسته است، اما همو قول به جزئیت بسمله برای سایر سوره ها را پنداری باطل می داند.ابن قدامه حنبلی مذهب نیز با اینکه قول به جزئیت بسمله در تمام سوره ها را نظر اکثر علما دانسته است، اما مالک را مخالف با این نظر حتی برای سوره حمد قلمداد کرده است

ممکن است مخالفان نظریه شیعه در توجیه نظریه خود، به دو روایت زیر تمسک کنند:

الف. قتاده از انس بن مالک نقل کرده است که پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر،‌ عمر و عثمان قرائت حمد در نماز را با آیه «الحمدالله رب العالمین» آغاز می کردند؛


ب. عبدالله بن مغفل می گوید که هنگام نماز پدرم شنید که من «بسم الله الرحمن الرحیم» را به زبان آوردم. وی مرا از این کار نهی کرده و گفت که من با پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر،‌ عمر و عثمان نماز خوانده و هیچکدام قرائت را با بسمله شروع نکردند.

بررسی ادله

شافعی که از مخالفان روایت نخست بوده است، در پاسخ به روایت مزبور می گوید که منظور از این روایت این است که پیامبر اکرم و خلفای سه گانه، قبل از سوره، فاتحة‌ الکتاب را می خوانده اند، بدین معنا که قرائت را به سوره حمد شروع می کرده اند.]


افزون بر آن، می توان گفت که این دو روایت در مقابل انبوه روایاتی که بر جزئیت بسمله برای سوره های قرآن کریم، تاب مقاومت نداشته و روایات فراوان دال بر مطلوب نظریه شیعه و اکثریت اهل سنت، مقدم بر آن دو روایت است.

4. حکم نماز در سفر

اختلاف دیگری که میان مسلمانان راجع به نماز وجود دارد،‌ کیفیت نماز مسافر است. تمام مسلمانان بر اینکه قصر نماز در سفر امری مشروع است،‌ اتفاق نظر دارند،‌ آنها مشروعیت این عمل را قرآن کریم برداشت کرده اند،‌ آنجا که می فرماید:

«وإِذا ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْض فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَن تَقْصُروا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُم أَن یَفْتِنَکُمُ الّذینَ کَفَرُوا انّ الکافرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوّاً مُبیناً»[41]

اما اختلاف در این مسئله است که آیا می توان نماز را قصر خواند یا اینکه واجب است نماز را قصر خواند؟

فقهای شیعه به پیروی از ائمه اطهار علیهم السلام،‌ حکم به وجوب قصر نمازهای چهار رکعتی در هنگام سفر کرده اند،‌ بدین معنا که اگر کسی از روی علم،‌ نماز چهار رکعتی را در سفر،‌ به صورت قصر نخواند،‌ باید نماز خود را اعاده کند.]


شیخ طوسی(ره) این نظریه مورد اتفاق میان شیعه دانسته و حتی عمر بن خطاب را نیز موافق شیعه در این باره معرفی کرده است.

شیعیان در این باره به سنت پیامبر اکرم(ص)، بیانات ائمه اطهار علیهم السلام و نیز سیره مسلمانان استناد می کنند.

راجع به سنت پیامبر اکرم(ص) می توان به روایات متعددی که اهل سنت از ایشان نقل کرده اند،‌ اشاره کرد.

ابن عباس در این باره می گوید:


« فرض الله الصلاة على لسان نبیکم فی السفر رکعتین»

«خداوند نماز را در هنگام سفر، بر زبان پیامبرتان دو رکعتی واجب کرد»


راجع به سیره مسلمانان می توان به روایت نافع از عبدالله بن عمر استناد کرد که وی می گوید با پیامبر اکرم(ص)،‌ ابوبکر و عثمان مسافرت کردم و آنها نماز ظهر و عصر را دو رکعتی خواندند و قبل از سفر و بعد از سفر چنین کاری نکردند و من هم اگر قبل از سفر یا بعد از سفر بودم، نماز را تمام می خواندم.

در روایت دیگری عبدالله بن عمر نقل می کند که پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر،‌ عمر و عثمان به طور پیوسته در سفر نماز خود را قصر می خوانده اند.

ترمذی پس از نقل این روایت می نویسد:


«و العمل علی هذا عند اکثر اهل العلم من اصحاب النبی(ص) و غیرهم»

«عمل بر طبق این روایت(قصر)،‌ نزد اغلب علما از اصحاب پیامبر  اکرم(ص) و غیر ایشان ثابت است.»

همچنین عمران بن حصین می گوید که با پیامبر  اکرم(ص)، ابوبکر،‌ عمر و عثمان مراسم حج را انجام دادیم و همگی نماز را قصر خواندند.]

اما در میان فقهای اهل سنت در این باره وفاقی وجود ندارد،‌ چرا که ابوحنیفه همچون شیعه قائل به وجوب قصر نماز مسافر است،] مالک نیز همچون شیعه آن را سنت مؤکد پیامبر دانسته است بگونه ای که دیده نشده که پیامبر اکرم(ص) در نماز به طور تمام نماز بخواند،[ اما شافعی بر این باور است که مسافر می تواند نماز را به طور قصر یا اتمام بخواند[ اگر چه تقصیر بهتر است.

محیی الدین النووی از فقهای شافعی این قول را به عثمان بن عفان،‌ سعد بن ابی وقاص،‌ عایشه و عبدالله بن عمر و .... نسبت داده است.]

حنابله نیز همچون شافعی مسافر را در قصر و اتمام،‌ مخیر می دانند.]

کسانی که قصر و اتمام را در سفر جایز می دانند ممکن است دلایلی را بدین شرح اقامه کنند:

اولا خداوند در آیه کریمه فرموده است: «لاجناح علیکم» بدین معنا که اشکالی بر شما نیست اگر نماز را قصر بخوانید. این تعبیر نه تنها مناسب با نظریه تخییر میان قصر و اتمام است، بلکه شافعی گفته است که این تعبیر تنها در مورد اباحه آمده است؛

 ثانیا روایاتی در این باره نقل شده است که دلالت بر تخییر میان قصر و تمام برای مسافر در نماز است. از باب نمونه می توان به این دو روایت اشاره کرد:

1. مسلم از یعلى بن أُمیّة نقل می کند که گفت راجع به آیه(فلیس علیکم جناح أن تقصروا من

الصلاة أن یفتنکم الّذین کفروا) از عمر بن خطاب سوال کردم. وی گفت راجع به این آیه از پیامبر اکرم(ص) سوال کردم که ایشان فرمودند:


«صدقة منّ اللّه بها علیکم فاقبلوا صدقته».

«قصر در نماز صدقه ای است که خداوند به واسطه آن بر شما منت گذارده است،‌ پس آن صدقه را قبول کنید»


دلالت این حدیث بر مدعای اهل سنت اینگونه ثابت می شود که قبول کردن صدقه لازم نیست،‌ بنابراین قصر نماز به هنگام سفر نیز لازم نیست.

2. از عایشه روایت نقل شده است که گفت در سفر همراه با پیامبر اکرم(ص) بودیم او نماز را قصر خواند و روزه هم نگرفت،‌ ولی من نماز را کامل خوانده و روزه هم گرفتم. حضرت به من فرمود:‌ «احسنتِ یا عایشة».]


و نیز همو نقل کرده است که پیامبر اکرم(ص) در هنگام سفر نمازش را هم به طور قصر می خواند و هم به طور تمام.

بررسی  ادله

راجع به دلیل نخست،‌ باید گفت که تعبیر لاجناح علیکم لزوما به معنای رخصت و تخییر نیست،‌


چرا که قرآن کریم در جای دیگری می فرماید: «انّ الصَّفا وَالمَرْوَةَ مِنْ شَعائِر اللّه فَمَنْ حَجَّ البَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ علیهِ أَنْ یَطَوَّفَ بِهِما»

در این آیه هیچ فقیهی حکم به تخییر حاجی نسبت به انجام دادن یا انجام ندادن سعی صفا و مروه نداده است.

در آیه مورد بحث نیز،‌ خداوند در مقام دفع توهم حظر است،‌ بدین معنا که کسانی که نماز شکسته را نقص در نماز دانسته و آن را ممنوع دانسته اند،‌ بدانند که چنین نیست.]

و اما راجع به حدیث عمر بن خطاب از پیامبر اکرم(ص) می توان اینگونه پاسخ داد که اولا امر به قبول این صدقه دلالت بر وجوب آن دارد،‌ ثانیا اگر چه انسان ها در قبول صدقه یکدیگر حق انتخاب دارند،‌ اما وقتی که خداوند حکیم چیزی را به عنوان صدقه به انسان ها می­دهد،‌ حکایت از مصلحت دار بودن آن و در نتیجه لازم بودن قبول آن دارد]

همچنین راجع به روایت اول عایشه از پیامبر اکرم(ص)،‌ برخی محققان با دقت در سیره و تاریخ زندگانی پیامبر اکرم(ص) اینگونه جواب داده اند که افزون بر ضعف سند، در حدیث عایشه نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) در ماه رمضان برای عمره مفرده به مکه رفته بوده است، در حالیکه به شهادت تاریخ­نویسان اهل سنت،‌ آن حضرت هیچگاه در ماه رمضان به عمره مفرده نرفته است؛ ضمن آنکه چگونه قابل تصور است که عایشه که پیامبر و اصحاب را در حالت افطار و قصر نماز می دید، بر خلاف آنها روزه گرفته و نماز را کامل خوانده باشد؛ این نکته چنان شگفت انگیز است که ابن تیمیه حکم به جعلی بودن این روایت داده است؛

راجع به روایت دوم عایشه نیز می توان اینگونه جواب داد که این روایت با روایات فراوانی که خود عایشه و دیگر بزرگان اهل سنت از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر لزوم قصر نماز هنگام سفر نقل کرده اند،‌ منافات دارد



ادامه دارد....


http://www.intjz.net/maqalat/sh-ekhtelaf.html